امیرمهدی کوچولو

برف بارید وخدا پاکی خود را به زمین هدیه کرد   زمین مغرور شد که سفید است، پاک است، چون دل خدا…   وخدا با آفتابی اشتباه زمین را به وی گوشزد کرد . . .     .     امروز که از خواب بیدار شدم  باکمال تعجب دیدم که داداش و آبجیم بیدارن و یه جورایی   خوشحالن آخه تعجب من از اینه هرصبح می بایست هزاربار صداشون بزنیم تا از خواب بیدار   شن اون هم با کلی نق زدن اما امروز چی ؟؟؟؟؟؟؟     نه تنها قبل از وقت همیشگی بیدار بودن بلکه خیلی هم شاد و شنگول بودن البته ناگفته   نمونه مامانم هم خیلی خوشحال بود آخه امر...

    خوب در اینجا شمارو دعوت می کنم به یک نمایشگاه بزرگ از هنرهای دستی و غیردستی   استاد بزرگوار   امیرمهدی کوچولو :     مثل اینکه زود آمدیم نمایشگاه هنوز باز نشده            هورااااا نمایشگاه باز شد                 به نظر شما تصویر زیر داره چکار می کنه؟     به نظر من که داره موهاشو مسواک می کنه.         ...

    گفتـــــم دعــــــا چیست؟   گفت:طلب نیـــــاز از بــــی نیـــــاز! گفتــــم : التماس دعـــــا چیست؟ گفت: خوبـــــان را در درگــــاه خــــدا واسطه قــــرار دادن!     ...

از اونجایی که مامانم کمی فراموشکار شده عادت داره برای هرکاری یادداشت برمی داره تا کارهای مهم رو فراموش نکنه یکی از کارهای مهمش اینه که قبل از خرید یه لیست تهیه می کنه و به خرید میره. چند روز پیش هم یه لیست تهیه کرده بود که اقلام مهمش این بود: ژاکت وحید. تونیک مهشید.جوراب وحید. جوراب مهشید و .... اصلا شما اسمی از امیرمهدی می بینید؟؟؟ حالا درسته که من مظلومم اما مظلوم باید از حقش دفاع کنه. خوب من هم  آن روز زودتراز همه لباس پوشیدم و از همه زودتر سوار ماشین شدم و شروع کردم به نقشه کشیدن که چگونه خودم رو تو لیست جا بدم. خلاصه ازاونجایی که من صبر ایوب دارم تا آخرین مرحله ی خرید صبر کردم. مرحله...

      ...

    ...